منتظر بودم رسید خرید هام رو بهم بده مثل همیشه وقتی مبلغ خرید رو میگه من نمی فهمم و از روی مونیتور می خونم یه بیست یوریی بهش دادم و منتظر بودم بقیه پولم رو پس بده داشت یه چیزی
می گفت من نمی فهمیدم چی میگه حتی اگر هم امکان فهمیدن بود با اون لهجه ای که صحبت می کرد قطعا نمی تونستم تشخیص بدم و هی سریع و پشت سر هم تکرار می کرد و منم فقط می تونستم با اشاره بهش بفهمونم که نمی فهمم چی میگی انگار که ازم پول خرد می خواست اما من فقط همون بیست یوریی رو داشتم و کیف پولم رو نشونش دادم همین طوری که به صورت پریودیک اون جمله رو تکرار می کرد عصبانی تر هم می شد در اخر بقیه پولم رو بهم برگردوند یه دونه ده سنتی هم در بین پول ها بود و بهم فهموند که ده سنتی می خواستم و البته با یک لبخند تمسخر امیز منم سریع پول رو گرفتم و چیزایی که خریده بودم رو تو کیفم گذاشتم نفر بعدی که پشت سر من بود وقتی فروشنده بهش مبلغ خرید رو اعلام کرد به تمسخر به فروشنده گفت که من نمی فهمم تو چی میگی و با هم خندیدن !!
این همه حرف زدم که بگم دارم به این فکر می کنم که واقعا یه ده سنتی این قدر خنده داره !!